دوز قرصامو دو برابر کرده. حالا دو برابر بیشتر بیخیالم. حالا دیگه نمیتونم گریه کنم. یه چیزی ولی ته دلم میدونه که اوضاع آروم نیست. که اینا همش خاکستر روی آتیشه. یه چیزی ته دلم هست که مدام داره میجوشه و دارن روش خاک میریزن.
تو کجایی؟ لعنت به همهی چیزایی که یادم میندازن که ندارمت.
عقلم میگه دلم نباید برات تنگ شه. نباید یادت بیفتم. نباید دوباره آرزو کنم که ببینمت. نباید بهت بگم حالم چقدر خرابه. دلم هی میشکنه. هی مچاله میشه. نفسام کوتاه میشه. فایدهای نداره. دنیا خیلی بیانصاف بود که ما رو گذاشت تو این دوراهی.
دلم تنگ شده
نمیتونم گریه کنم
نمیتونم هنوز باور کنم جای خالیتو
هنوز نمیتونم درک کنم دنیام بدون تو قراره چه شکلی باشه
منتظرم انگار همهی اینا تموم شه، بهت زنگ بزنم و برات تعریف کنم
برات تعریف کنم و تو آرومم کنی، مثل همیشه
بهم بگی درست میشه، بهم بگی کنارمی.
نگرانتم
مواظب خودت هستی؟
درباره این سایت